خانه خبرها وگزارشهاویژه تهیه دلنوشته ها لينک تماس درباره سايت جستجو
lupe

به این "چرا"چه کسی پاسخ میدهد؟ -گفتگو با پدر زینب جلالیان

این مصاحبه در ماه ژانویه گذشته انجام گرفته است.


٣٠.١١.٢٠٠٩

اینجا بشنوید
Download MP3

حدود ده روز پیش خبری دریافت کردم از کانون دانشجویان مدافع حقوق بشر کُردستان که در آن اعلام کرده بودند یک زن 26 ساله فعال سیاسی کُرد به نام "زینب جلالیان" به اعدام محکوم شده است. در خبر آمده بود که اتهام او فعالیت در یکی از احزاب سیاسی کُرد بوده و در یک دادگاه چند دقیقه ای محارب شناخته شده است.

براساس قوانین جمهوری اسلامی یکی از مجازات هایی که برای محارب در نظر گرفته شده ، اعدام است و برای زینب هم این شدیدترین مجازات را دادگاه تعیین کرده است. چرا؟

 Ø³ÙˆØ§Ù„های زیادی از ذهنم گذشت. زینب عضو کدام سازمان سیاسی بوده است؟ آیا هنگام دستگیری اسلحه داشته؟ خانواده اش Ú†Ù‡ میگویند؟ وکیل دارد؟ Ùˆ از همه مهم تر سئوالی Ú©Ù‡ بارها مطرح کرده ام Ùˆ بی جواب مانده این Ú©Ù‡ چرا دادگاه کسانی Ú©Ù‡ به اتهاماتی نظیر عضویت در یک سازمان غیر قانونی محاکمه Ù…ÛŒ شوند علنی برگزار نمیشود؟ تازه مگر Ù…ÛŒ شود کسی را به اتهام عضویت در یک سازمان غیر قانونی (از نظر حکومت) با یک جلسه محاکمه به اعدام محکوم کرد؟ وسئوالهای بسیار دیگر.

 Ù…ÛŒ دانستم Ú©Ù‡ برای خیلی از این سئوالها پاسخگویی وجود ندارد، اما حداقل خانواده "زینب جلالیان" Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند از وضع فرزند خود به من اطلاعاتی بدهند. بالاخره موفق شدم پدر زینب را پیدا کنم. در دهستانی در شهر ماکو در آذربایجان غربی  .

 ØªÙ„فنی Ú©Ù‡ به من داده بودند متعلق به همسایه بود. وقتی زنگ زدم به من گفتند 15 دقیقه دیگر دو باره زنگ بزن تا آقای جلالیان، پدر دختر را صدا کنیم.

با او حرف زدم. حرف هایش که تمام شد گوشی را درحالی سرجایش گذاشتم که زیرباران اشک من خیس شده بود. از خودم پرسیدم این چه حکایتی است که مردم کشور ما به آن دچار شده اند.

این گقتگو را خودتان بخوانید و یا گوش کنید .

- سلام ببخشید من می خواستم با پدر یا مادر خانم جلالیان صحبت کنم

- خانم ببخشید شما را نشناختم کجا هستید و از کجا زنگ زدید؟

 - من از خارج زنگ Ù…ÛŒ زنم، خبرنگار هستم . اسمم شیرین فامیلی است.

 - آهان .بله من پدرش هستم. سلامت باشید. ممنون از شما. سلامت هستید؟ خانواده خوب هستند؟

 - الحمدالله همه خوب هستند.

 - خیلی متشکرم. زحمت کشیدید.

 - خواهش Ù…ÛŒ کنم.

 Ø¢Ù‚ای جلالیان دختر شما را Ú©ÛŒ بازداشت کرده اند. الان چند وقت است Ú©Ù‡ در بازداشت است؟

 - تقریبا یک سال است.

 - یک سال است Ú©Ù‡ در بازداشت است؟ شما تا به حال به دیدنش رفته اید؟ او را دیده اید؟

- ماهی یک بار می روم می بینمش.

 - کجا هست الان؟ در کدام زندان است؟

 Ø¯Ø± زندان کانون Ùˆ تربیت در کرمانشاه.

 - دختر شما زینب چند سالش است؟

 - تقریبا بیست Ùˆ شش سال بیست Ùˆ هفت ساله است.

 - کجا دستگیرش کرده اند؟

 - در کرمانشاه

 - در خانه بوده یا اینکه در خیابان؟ چگونه دستگیر شده؟

- توی یک ماشین یک مینی بوس میرفته به کرمانشاه. در مینی بوس دستگیرش کرده اند. از او کارت شناسایی خواسته بودند و کارت شناسایی نداشته . بعد جریانش را به وزارت کشور گفته بودند و تحویل وزارت کشور داده بودند. دو ماه وزارت نگه داشت.. بعدا دادند به دادسرای عمومی . دادسرا برای برون مرز یک سال زندان داده. بعدا پرونده را به دادگاه انقلاب داده اند. دادگاه انقلاب هم برایش حکم اعدام صادر کرده است.

 - به شما گفته اند Ú©Ù‡ برای Ú†ÛŒ برایش Ø­Ú©Ù… اعدام صادر کرده اند؟

- والله اینها دوخواهر هستند که مدت شش هفت سال گم شده بودند، دزدیده شده بودند. در آن گروه کردی که در خارج کار می کنند و سمت ترکیه هستند. آنها دزدیده شده بودند .آن یکی کرمانشاه پیدا شده بود گرفته بودند. یکی هم هفت هشت سال است خبری ازش نیست. برای همین است. می گویند شما کجا رفته اید کجا آمده اید چه کار کرده اید؟

- آیا به دختر شما گفته اند که تو اسلحه داشته ای ؟ مسلح بوده ؟ چی به او گفته اند؟

- نه مسلح که نبوده است. چیزی ازش نگرفته اند. مسلح نبوده، کاری نکرده. فقط ازآنجا فرار کرده بود برگشته بود ایران و به خانه. توی راه او را دستگیر کرده اند. از عراق فرار کرده بود به ایران. از مرز عراق آمده بود کرمانشاه و از کرمانشاه سوار ماشین شده بود که بیاید ارومیه . آنجا او را دستگیر کرده بودند.

 - شما الان در ارومیه زندگی Ù…ÛŒ کنید؟

 - نه ما در ماکو زندگی Ù…ÛŒ کنیم. در یک دهستانی در ماکو زندگی Ù…ÛŒ کنیم.

- شما  تازگی دخترتان را دیده اید؟ حالش چطور است؟

- حالش خوبه اما در زندان است. تقریبا یک سال حکم زندان داشته به خاطر رفتن غیر مجوز به کشور خارج که آن یک سال حکم تمام شده . بعدا پرونده اش را به دادگاه انقلاب داده اند. دادگاه انقلاب حکم اعدام داده است. پرونده اش را به تهران به دیوان عالی کشور فرستاده اند. برایش وکیل گرفته ایم. حالا وکیل گفته من یک کاری می کنم . دیگر نمی دانم چه بشود.

 - وکیل او کیست؟

- وکیل ایشان در شهرستان ارومیه است. من اسمش را نمی دانم چون نپرسیدیم. اما ما پنج ملیون پول داده ایم و باید هفت ملیون دیگر هم بدهیم. سر 12 ملیون با هم صحبت کرده ایم.

- دخترتون خودش در مورد این حکم اعدام چه می گوید؟

- دیگه چی کارکنه؟ به خانه زنگ می زند. یک ساعت قبل از تو به خانه زنگ زد. روزی هم که دادگاه شد من آنجا پیش دخترم بودم. آنجا لایحه را خواندند. محکوم به اعدام شد. دوباره وکیل گرفتیم. یکی از طرف دولت تعیین شده بود و یکی هم که خودم گرفتم. حالا هم پرونده را فرستاده اند به تهران به دیوان عالی کشور. هنوز معلوم نیست تا پرونده چه بشود.

 Ø¢Ù†Ù‡Ø§ به من قول داده اند Ú©Ù‡ Ø­Ú©Ù… اعدام را Ù…ÛŒ شکنیم.

دخترم گفته که درسته که من با پ. کا کا رفتم ولی الان آمدم. موقع رفتن از خانه دلخور بودم، از برادرها واز بچه ها دلخور بودم. من و خواهرم رفتیم. اما حالا برگشتم. خواهر دیگر پیدا نشده است. من ولی آمدم که به خانه خودم بروم. اوهمین حرفها را در دادگاه گفت.

 - دختر شما کار Ù…ÛŒ کرد؟ کارش Ú†ÛŒ بود؟ شغلش Ú†Ù‡ بود؟ درس Ù…ÛŒ خواند؟

 - از اینجا Ú©Ù‡ رفت ØŸ

 - بله

- سواد نداشت. بی سواد بود. فقط کار خانواده را می کرد.

- مادرش چه می گوید؟ او نظرش چی است؟

- والا مادرش مریضه، در بیمارستان خوابیده و خیلی ناراحت است. وضعیتش خیلی خراب است. پسر کوچکم در بیمارستان پیش اوست و امروز آمده بود پول گرفت برای ادامه بستری مادرش دربیمارستان. ما کسی را نداریم. فقط من و مادرش و پسرم. - به شما گفتند کی تکلیف او نهایی می شود؟ - والا چی بگم. هنوز معلوم نیست. هر موقع معلوم شد وکیل با ما تماس می گیرد.

- خودتون خواستتان چی است از مسوولان دولتی؟

 - من Ù…ÛŒ گویم این بی گناهه کاری نکرده است. من چند مرتبه گزارش کردم، شکایت کردم. کسی گوش نکرد. من Ú†ÛŒ کار کنم؟ Ú†Ù‡ از دستم بر Ù…ÛŒ آید؟ من شصت سالم است نمی توانم هم جایی بروم. خودم هم مریضم. دو مرتبه عمل شده ام Ùˆ وضعیت بدی دارم.

 - شغلتان Ú†ÛŒ هست؟

 - ما دامداری Ùˆ گاوداری داریم. پنجاه شصت گوسفند را فروختم دادم برای وکیل. الان چیزی نمانده.

- خیلی خوب . خیلی ممنون ازتون . انشالله که دخترتان آزاد بشود.

 - سلامت باشید. زحمت کشیدید. خیلی ممنون.

 - خواهش Ù…ÛŒ کنم خداحافظ.

نظرخواهی

١١  
Notice: Undefined variable: row in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928

Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928
11:53:47 28.06.2010
az ghose va narahaty nemidonam chy bagam. khoda be in dokhtare masom komak kone
١٠   حامد
Notice: Undefined variable: row in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928

Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928
20:07:41 06.12.2009
با سلام و خسته نباشید

واقعا این خشونتها جای تعجب دارد و از ناراحتی بیش از حد نمیدانم چه بگویم.این پروژه اعدام پی در پی ظاهرا تمامی ندارد و باید سدهای کردستان مملو از خون شود.

٩   عزیز قره داغی 15:47:23 30.11.2009
خانم شیرین فامیلی سلام

واقعا از زحماتتان ممنونم و باید بگویم که مجموعه خبرهایی که من از سایت شما گرفته ام واقعا کامل و بی نقص بوده اند. از زحمات بیدریغتان ممنونم.

٨   Parviz 16:12:27 29.11.2009
Salam Shirin e aziz,

khasteh nabashi, kar khubi bud, omid ke moaser bashad, chand petition baraye u dar internet hast, az jomleh:

http://gopetition.com/petitions/save-the-lives-of-12-kurdish-prisoners.html

٧   روژ یار 23:04:52 31.01.2009
واقعا شرم بر آنانی که در این پرونده خود را قاضی نامیده اند و ادعای عدالت می کنند. زورشان به یک دختر بی گناه رسیده که برای به امید ذره ای بهتر زیستن یا اندکی آزادی رو به کوهستان گذاشته و می خواهند اینگونه قدرت خودشان را به رخ مخالفانشان بکشند. زنده باد آزادی... زنده باد کوردستان...
٦   رامان 07:36:03 30.01.2009
با سلام، ضمن ابراز تشکر و قدردانی از تلاش شما برای همدردی و ثابت کردن بیگناهی این دختر خانم کورد محکوم به‌ اعدام.

زندگی کردن در تباهی و ذلت باعث خواری و مشقت است و برگزیدن راهی که‌ بتواند انسان را از این خواری نجات دهد، خود فدا کردن است. این خانم گناهی مرتکب نشده‌ بلکه‌ راهی را انتخاب کرده‌ که‌ باعث آزادی روح و روان خودش و ملتش شده‌ است.

روزی دهها نفر در کوردستان خودشان را فدای تعقق آرمانهای آزادی میکنند، فقط برای زندگی با هم زیستن و با هم بودن........

این خانم نمونه‌ای از هزاران نفری است که‌ در همین راه خودشان را فدا میکنند و خواهند کرد.

امیدواری من روزی ست که‌ همه‌ ملتهای آزاد و آزادیخواه به‌ تعقق آرمانهای والای خود که‌ همانا سرزمینی آزاد است، برسند.

نا تشکر دوباره‌ برای تلاش و همدردی شما خانم فامیلی.

٥   farhad
Notice: Undefined variable: row in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928

Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928
15:42:41 29.01.2009
من فکر میکنم کسانی که این احکام صادر مکنند از سیاست چیزی نمیدانند, چون اگر یک مقدار نرمتر با مسائل برخورد کنند,خیلی از کسانی که متوجه احمقانه بودن حرکتهای مسلحانه شده اند دیگر نمیترسند و برمیگردنند مثل خیلی از مجاهدین که برگشتند, خصوصا این دخترها که کم سواد یا بی سواد بوده اند وهر چیزی را ساده قبول کرده اند و حالا نمی شود با ترساندن اوضاع را به سمت عدم خشونت تغییر داد چون هیچ کس از ترس به سمت آنها دیگر نمیرود,
٤   jafar shahi 10:24:16 29.01.2009
ba salam samimane ebraz hamdardi mikonam va shoma az aghaie soltani va khanom shirin ebadi komak begirid behtar ast chon ba adabiat dadgahahie enghelab vaghef astand baraie azadi aziz arezoie salamati va azadi daram va baraie madar az aziz arezoiesalamati va baraie pedar zinab jalalian sabr va slamati mitalabam az khodavand shad bashid
٣   farnaz 17:06:23 27.01.2009
ba salam, be nazare man bayad did in khanom dar in salha chikar kardeh, unam tu pkk! wali khob dar har surat hokme edam aslan ensni nist, ba teshakor
٢   آرش
Notice: Undefined variable: row in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928

Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 928
15:41:54 27.01.2009
برای ایام حال و ضحاکی که ملتمون رو اسیر کرده (شعری از سیف فرغانی):

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن تاثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

١   leila 14:52:18 27.01.2009
ba salam

mosahebe arzeshmand shoma ghabele taghdir ast, man ham gerye kardam ,khahshmand ast in mosahebe ra be hame sazmanhaye modafe hoghoghe bashar va digar sazemanhaye beinalmelali befrestid.bayad in dokhtar bigonah ra az marg nejad dad

ghorbanat

نام
ایمیل
متن
وب سایت تهیه از انعکاس نظر هایی که به فرد یا افرادی توهین شده باشد وپیام هایی که آدرس فرستنده مشخص نیست، معذور است

چاپ کنید    برای دوستان خود بفرستید

20881