٢٦.١٠.٢٠١٠
طنز سیاه
این نوشته را من از طریق ایمیل دوستان دریاÙت کردم Ùˆ نمیدانم منبع آن کجاست Ùˆ یا نویسنده آن کیست . اما واقعاطنز تلخی است Ú©Ù‡ شایدهم خیلی مواقع با مشابه ان برخورد کرده Ùˆ از کنارش کذشته باشیم. خودتان بخوانید Ùˆ قضاوت کنید. لطÙا به لهجه مشدی بخنن!
توی قصابی بودم Ú©Ù‡ یه پیرزن اومد تو Ùˆ یه گوشه وایستاد یه آقای خوش تیپی هم اومد تو Ú¯Ùت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو Ùیله گوساله بکش عجله دارم ..... آقای قصاب شروع کرد به بریدن Ùیله Ùˆ جدا کردن اضاÙههاش ..... همینجور Ú©Ù‡ داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد Ú¯Ùت: Ú†ÛŒ Ù…Ùخی Ù†Ùنه ØŸ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو Ú¯Ùت: هَمينو Ú¯Ùوشت بده Ù†Ùنه ..... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد Ú¯Ùت: Ù¾Ùونصَد تÙومَن ÙÙŽÙ‚ÙŽØ· اّشغال گوشت Ù…ÙØ´ÙÙ‡ Ù†Ùنه بدم؟ پیرزن یه Ùکری کرد Ú¯Ùت بده Ù†Ùنه! قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن ..... اون جوونی Ú©Ù‡ Ùیله سÙارش داده بود همین جور Ú©Ù‡ با موبایلش بازی میکرد Ú¯Ùت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد Ú¯Ùت: سَگ؟ جوون Ú¯Ùت اّره ..... سگ من این Ùیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟ پیرزن Ú¯Ùت: Ù…ÙØ®Ùوره دیگه Ù†Ùنه ..... شیکم گشنه سَنگم Ù…ÙØ®Ùوره ..... جوون Ú¯Ùت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه Ú¯Ùت بهش Ù…ÙÚ¯Ù† تÙوله سَگ٠دوپا Ù†Ùنه ..... اینا رو برا بچههام ميخام اّبگوشت بار بیذارم! جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای Ùیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن ..... پیرزن بهش Ú¯Ùت: تÙÙˆ Ù…ÙŽÚ¯Ù‡ ایناره بره سَگÙت نگرÙته بÙودی؟ جوون Ú¯Ùت: چرا پیرزن Ú¯Ùت ما غÙذای سَگ Ù†ÙÙ…ÙØ®Ùوريم Ù†Ùنه ..... بعد گوشت Ùیله رو گذاشت اون طر٠و اشغال گوشتاش رو برداشت Ùˆ رÙت.