Ùریب دل ٢٠.٠٩.٢٠١١من از کجا Ù…ÛŒ دانستم وقتی پرنده کنار پنجره ام......Ù…ÛŒ نشیند ورنگ آبی عشق را .......درون خانه Ù…ÛŒ پاشد وقتی Ú©Ù‡ هر صبØدم......دستهای باد بوی تو را درون خانه Ùˆ روی مخمل قالی Ù…ÛŒ پراکند وقتی Ú©Ù‡ عقر به های ساعت نام تو را لای در ختان باغ همسایه Ùریاد Ù…ÛŒ کنند وقتی Ú©Ù‡ ........ Ù‡ÛŒ خط گریه را پر رنگ Ù…ÛŒ کنند من از کجا Ù…ÛŒ دانستم؟ نظرخواهی چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 اقلیما:Ùصل "نباید" ها Ú©Ù‡ بسته شد، Ùصل "باید "ها آغاز شد ١٦.٠٤.٢٠١١سیامند عزیز! من برایت ازآخرین بوسه نمیگویم Ú©Ù‡ Øتما آخرین نبوده Ùˆ بازهم لبان سخت Ùˆ گس مردی را Ú©Ù‡ دوستش میدارم خواهم بوسید...بدون Ø´Ú© آخرین نیست ... چون به امید Ùردا ها زنده ام وآن Ùرداها بی Ø´Ú© Ú©Ù… بی تاب ترازاین روزها ودیروزها نخواهد بود. سیامند جان !من Ùکر میکنم در سرزمینی Ú©Ù‡ ما درآن بدوخوب راآموختیم، شمار بوسه هایی Ú©Ù‡ ازدست رÙته، خیلی بیشتر از تعداد آدم هایی است Ú©Ù‡ کشته شده اند. اما بهر Øال من بازهم دلم برای بوسه های از دست رÙته آنهایی میسوزد Ú©Ù‡ پرهایشان راشکستند وجانهایشان را سوزاندند. Øر٠تو درست است ما به خاطر Øزب وسازمان Ùˆ انقلاب Ùˆ جنگ Ùˆ...ذهن Ùˆ جانمان آنچنان Ø´Ú©Ù„ دیگری به خود گرÙت Ú©Ù‡ خیلی راØت تر پذیرای "خوب Ùˆ بد"ÛŒ شدیم Ú©Ù‡ از کودکی به ما آموخته بودند... آدمی Ú©Ù‡ مشکل خلق ومردمش را دارد Ú©Ù‡ به ظواهر زندگی دل نمی بندد...Ùˆ هیهات سیامند ! Ú©Ù‡ این ظواهر زندگی یکیش هم همین "مایل ترین میل به زندگی" بوسیدن Ùˆ عشق ورزیدن ودل Ùˆ جان را یکی کردن بود.
آن روز باران میامد...از خاطره ای برایت Ù…ÛŒ گویم! باران تندی Ù…ÛŒ بارید.Ùˆ دختر جوان واردآن Ú©ÙˆÚ†Ù‡ باریک Ùˆ بلندی شد Ú©Ù‡ پشت پنجره یکی از خانه هایش جوانی همسن Ùˆ سال او منتظر تماشایش بود. موهای سیاه صا٠و بلندش Ú©Ù‡ تا زیر کمرش میرسید خیس Ùˆ لباس به تنش چسبیده بود.مقابل خانه Ú©Ù‡ رسید یکباره پسر با چتری بیرون دوید Ùˆ مقابل او ایستاد. شرم زده به او نگاهی انداخت Ùˆ خواست راهش را ادامه دهد، اصرار داشت Ú©Ù‡ او چتر را باخودش ببرد ولی او پاسخش Ùقط نه بود. از Ú†ÛŒ میترسید؟ از اینکه عاشق شود؟ یا عاشقش شوند؟از اینکه در یک رابطه قرار بگیرد Ùˆ نداند Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ پیش میاید؟ از او خوشش میامد ...سرش را پائین انداخت Ùˆ براهش ادامه داد انگاردر من گریه میکرد ابر. من خیس Ùˆ خواب الود بغضم درگلو چتری Ú©Ù‡ دارد Ù…ÛŒ گشاید Ú†Ù†Ú¯ انگار برمن گریه Ù…ÛŒ کرد ابر . "نباید" ها در Ø±ÙˆØ Ùˆ جانم آنچنان ریشه دونداده بود Ú©Ù‡ دردش را سالها بعد پس از پشت سر گذاشتن ماجراهایی مشابه تازه Øس کردم ...Ùˆ Ù…ÛŒ رÙتم Ú©Ù‡ جان Ùˆ تنم را از گرد Ùˆ غبار آن بشویم Ú©Ù‡ یکباره خودرا در میان "باید ها" گرÙتار دیدم. بهار Ùصل دلدادگی هاست سیامند! Ùˆ من در یکی از این بهارها خودرا گرÙتار بوسه های مردی دیدم Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانست Ù…Øبوب Ùˆ همدلی باشد...Øداقل این گمان را داشتم. Ùقط برای کوتاه زمانی شاید به شمارانگشتان دستم ...زمان سرشار از شور عشق بود. Ú†Ùˆ پرندگان مرغان، من اگر پرنده بودم به Ùراز آسمانها پروبال Ù…ÛŒ گشودم ... اما صدایی در گوشم Ú¯Ùت :"باید" Ùراموشش Ú©Ù†ÛŒ!صدا واقعی بود اما...Ùˆ نه یکبار Ùˆ دوبار...بارها برایم" باید" های مختل٠را برشمرد...تا آنجا Ú©Ù‡ راهی جز گسستن نماند. Ùˆ سیامند... یک Ù„Øظه بود این یا شبی کزعمرما تاراج شد ما همچنان لب برلبی نا بر گرÙته کام را هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگدل کز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام را
اقلیما
نظرخواهی چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 از بوسه ها بگو اقلیما! ١٥.٠٤.٢٠١١
سلام... Øدیث نوشتن تو اقلیما از جای خوبی آغاز نشده از جایی Ú©Ù‡ اولین دردهای کودکیمان آغاز میشود..جایی Ú©Ù‡ نباید دردمان میداد Ùˆ باید دردآور بود Ùˆ سخت. میگÙتند بد است Ùˆ ما نمیدانستیم چرا بد است.. اصلا «Ú†Ø±Ø§» خودش جزو «Ù†Ø¨Ø§ÛŒØ¯» ها بود Ùˆ پرسیدن بد بود Ùˆ « سرÙرو آوردن » Ùˆ به هوش بودن برای « به گوش بودن» همیشگی خوب بود... بزرگتر هم Ú©Ù‡ شدیم تن به همان خوب Ùˆ بدهایی دادیم Ú©Ù‡ ما نمیدانستیم شان..یعنی نمیدانستیم Ú©Ù‡ چرا بد است چرا خوب. کسی از ما نپرسیده بود... هر Ú†Ù‡ بود مال گذشتگان ما Ùˆ Øتا مال گذشتگان خود آنها نیز بود. کسی Øاضر نبود Øتا خوب Ùˆ بدهای تازه معرÙÛŒ کند، خوب Ùˆ بدهای نو..خوب Ùˆ بد هایی Ú©Ù‡ ما نیز در تعریÙØ´ سهمی داشتهایم..... یا داشته باشیم.. نه اینجهان انگار سهم ما نبود.... .. قصه را عوض Ú©Ù† اقلیما... دیگر دیر است.. Øتا اگر بخواهیم در داستان خوب Ùˆ بد بمانیم راه رÙته را به یغمای اکنون میدهیم...
اگر بخواهم از قصههایات بدانم..میخواهم از تو بپرسم راستی در سرزمینی Ú©Ù‡ تو بودی.... آنجهان خوب Ùˆ بدی Ú©Ù‡ ما بودیم.. اگر بعد عمری از تو بپرسند Ú†Ù‡ چیزهایی را به یاد میآوری کدامها را بر خواهی شمرد؟ اقلیما ! هر گز به این Ùکر کردهای Ú©Ù‡ ما از تعداد انسانهای کشته شده بیشتر خبر داریم تا از تعداد بوسههای از دست رÙته؟ تا از تعداد آعوشهای به خواب مستی رÙته...
در سرزمینی Ú©Ù‡ ما زیستهایم اگر از زنی خاطره بخواهند.. تعداد بوسههای اناری بر پستانهایاش را به یاد میآورد... یا تعداد دÙعاتی Ú©Ù‡ به خاطر سیاست Ùˆ جنگ، به خاطر Øزب Ùˆ انقلاب ØŒ به خاطر ایدئولوژی Ùˆ قانون تمام Øقوق مهربانی دلش عین همان کودکی تو Ùˆ Øمید به یغما رÙته است...
برایم بنویس اقلیما..از این پس برای من از بوسههایت بنویس..نمیخواهم نامههایمان شبیه زندگیمان شود که از خوب و بد به آخرین بوسه برسد.. می خواهم از بوسه به جهان برگردیم اخرین مرد تو را چکونه بوسید.. بلد بود ببوسدت؟ بلد بود هنگام بوسه پوست نازک لبانت را با زنانگیات آشنا تر کند؟
بیا از بوسه این مایلترین میل زندگی به جهان برگردیم..اقلیما
سیامند نظرخواهی چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 این Øر٠را نزن...بده ١٥.٠٤.٢٠١١مهربانم؛ سیامند! مدتهاست میخواهم برایت بنویسم .راستش بارها در طول روز Ùˆ در Ù„Øظات مختل٠برایت در ذهنم نوشتم ولی هرگز کلمات بر روی کاغذ ننشستند .امروز وقتی این جمله ات را خواندم Ú©Ù‡"نمي دونم خوبه يا بده اما مهم اينه كه با كدوم عملكرد به آرامش مي رسی" Ùکر کردم دیگر وقتش است Ú©Ù…ÛŒ برایت Øر٠بزنم . چون یک تو در یک جمله کوتاه من را در مقابل دویا چند مسئله قرار دادی ."خوب یا بد"ØŸ آنوقت Ú©Ù‡ خیلی Ú©ÙˆÚ†Ú© بودم شبهای تابستان وقتی روی رختخواب خنکی Ú©Ù‡ مادرم سر شب برایم روی ایوان بزرگ خانه مان پهن میکرد تا شاید من Ú©Ù…ÛŒ ارام بگیرم Ùˆ زودتر بخوابم تا او Ù†Ùسی بکشد، دراز Ù…ÛŒ کشیدم Ùˆ به اسمان سراسر سیاه Ùˆ صا٠شهرمان نگاه میکردم آرزویم ان بود Ú©Ù‡ پسر همسن وسال همسایه کنارم بود تا اورا دزدکی میبوسیدم . وبالاخره یک شب ÙˆÙتی به مادر Ú¯Ùتم نمیشود Øمید یک شب بیاید خانه ما بخوابد Ùˆ صدای بلند Ùˆ نگاه ملامت بار اورا شنیدم Ú©Ù‡ Ú¯Ùت خجالت نمی کشی؟ داری بزرگ Ù…ÛŒ شوی شش سالت است هنوز نمیدانی Ú©Ù‡ این ØرÙها بداست ØŸ.. نمیدانی این Ùکر ها بداست؟...تازه Ùهمیدم بد چیست! سالها گذشت تا Ùهمیدم مادرم اشتباه میکرده ویا به عمد جای بد Ùˆ خوب را عوض کرده بوه .راستی اگر ان شب به من Ù…ÛŒ Ú¯Ùت دخترم Ùردا به Øمید بگو یک شب بیایدو پیش ما بماند، Ú†Ù‡ میشد؟ آه، آن نور پرسرورترین خواستن؛ وآن شورپرغرورتر توانستن، آه، آه، این جهان Ú†Ù‡ زیبا یود! "اسماعیل خوئی"
اقلیما نظرخواهی چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 طنز سیاه ٢٦.١٠.٢٠١٠این نوشته را من از طریق ایمیل دوستان دریاÙت کردم Ùˆ نمیدانم منبع آن کجاست Ùˆ یا نویسنده آن کیست . اما واقعاطنز تلخی است Ú©Ù‡ شایدهم خیلی مواقع با مشابه ان برخورد کرده Ùˆ از کنارش کذشته باشیم. خودتان بخوانید Ùˆ قضاوت کنید. لطÙا به لهجه مشدی بخنن!
توی قصابی بودم Ú©Ù‡ یه پیرزن اومد تو Ùˆ یه گوشه وایستاد یه آقای خوش تیپی هم اومد تو Ú¯Ùت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو Ùیله گوساله بکش عجله دارم ..... آقای قصاب شروع کرد به بریدن Ùیله Ùˆ جدا کردن اضاÙههاش ..... همینجور Ú©Ù‡ داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد Ú¯Ùت: Ú†ÛŒ Ù…Ùخی Ù†Ùنه ØŸ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو Ú¯Ùت: هَمينو Ú¯Ùوشت بده Ù†Ùنه ..... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد Ú¯Ùت: Ù¾Ùونصَد تÙومَن ÙÙŽÙ‚ÙŽØ· اّشغال گوشت Ù…ÙØ´ÙÙ‡ Ù†Ùنه بدم؟ پیرزن یه Ùکری کرد Ú¯Ùت بده Ù†Ùنه! قصاب اشغال گوشتهای اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن ..... اون جوونی Ú©Ù‡ Ùیله سÙارش داده بود همین جور Ú©Ù‡ با موبایلش بازی میکرد Ú¯Ùت: اینارو واسه سگت میخوای مادر؟ پیرزن نگاهی به جوون کرد Ú¯Ùت: سَگ؟ جوون Ú¯Ùت اّره ..... سگ من این Ùیلهها رو هم با ناز میخوره ..... سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟ پیرزن Ú¯Ùت: Ù…ÙØ®Ùوره دیگه Ù†Ùنه ..... شیکم گشنه سَنگم Ù…ÙØ®Ùوره ..... جوون Ú¯Ùت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه Ú¯Ùت بهش Ù…ÙÚ¯Ù† تÙوله سَگ٠دوپا Ù†Ùنه ..... اینا رو برا بچههام ميخام اّبگوشت بار بیذارم! جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای Ùیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن ..... پیرزن بهش Ú¯Ùت: تÙÙˆ Ù…ÙŽÚ¯Ù‡ ایناره بره سَگÙت نگرÙته بÙودی؟ جوون Ú¯Ùت: چرا پیرزن Ú¯Ùت ما غÙذای سَگ Ù†ÙÙ…ÙØ®Ùوريم Ù†Ùنه ..... بعد گوشت Ùیله رو گذاشت اون طر٠و اشغال گوشتاش رو برداشت Ùˆ رÙت. نظرخواهی
جه بسیارند مردمانی Ú©Ù‡ نان خالی میخورند ولی کاسه گدایی به دست نمی گیرند چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 به بهانه دروغ‌ پردازي‌های رسانه‌های دولتی در مورد شيرين علم هولی / رنج‌نامه شيرين علم هولی ١٠.٠٥.٢٠١٠ØµØ¨Ø Ø§Ù…Ø±ÙˆØ² بعد از خبر ناگهانی اعدام شيرين علم هولی Ùˆ Û´ زندانی ديگر رسانههای دولتی اقدام به انتشار مطالبی خلا٠واقع در مورد شيرين علم هولی کردند. برای روشن شدن اذهان عمومی رهانا اقدام به بازنشر رنجنامهيی ازشيرين علم هولی ميکند Ú©Ù‡ پيشتر همهی آنچه را Ú©Ù‡ بر ÙˆÛŒ گذشته بود، در نامهای آورده بود: من در ارديبهشت Û±Û³Û¸Û· در تهران توسط تعدادی از ماموران نظامی Ùˆ لباس شخصی دستگير شدم Ùˆ مستقيما به مقر سپاه منتقل شدم. به Ù…Øض ورود Ùˆ پيش از هر گونه سوال Ùˆ جوابي، شروع به کتک زدن من کردند. من در مجموع Û²Ûµ روز در سپاه ماندم. Û²Û² روز آن را در اعتصاب غذا به سر بردم Ùˆ تمام آن مدت متØمل انواع شکنجه های جسمی Ùˆ روØÛŒ شدم. بازجوها مرد بودند Ùˆ من با دستبند به تخت بسته شده بودم. آنها با باتوم برقي، کابل، مشت Ùˆ لگد به سر Ùˆ صورت Ùˆ اعضای بدنم Ùˆ ک٠پاهايم Ù…ÛŒ کوبيدند. من Øتا در آن زمان به راØتی نمی توانستم Ùارسی را بÙهمم Ùˆ صØبت کنم. زمانی Ú©Ù‡ سوال های شان بی جواب Ù…ÛŒ ماند، باز مرا به باد کتک Ù…ÛŒ گرÙتند تا از هوش Ù…ÛŒ رÙتم. صدای اذان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ آمد برای نماز Ù…ÛŒ رÙتند Ùˆ به من تا زمان بازگشت شان Ùرصت Ù…ÛŒ دادند تا به قول خودشان Ùکرهايم را بکنم Ùˆ زمانی Ú©Ù‡ باز Ù…ÛŒ گشتند، دوباره کتک، بی هوشي، آب يخ Ùˆ �
زمانی Ú©Ù‡ ديدند من برای ادامه اعتصاب غذا مصرم، به واسطه سرم Ùˆ شلنگ هايی Ú©Ù‡ از بينی به درون معده ام Ù…ÛŒ Ùرستادند، به زور قصد شکستن اعتصابم را داشتند. من مقاومت Ù…ÛŒ کردم Ùˆ شلنگ ها را بيرون Ù…ÛŒ کشيدم Ú©Ù‡ منجر به خونريزی Ùˆ درد زيادی Ù…ÛŒ شد Ùˆ اثر آن Øالا بعد از دو سال هم چنان باقی مانده Ùˆ آزارم Ù…ÛŒ دهد.
ÙŠÚ© روز در هنگام بازجويي، چنان لگد Ù…ØÚ©Ù…ÛŒ به شکمم زدند Ú©Ù‡ بلاÙاصله دچار خونريزی شديدی شدم. ÙŠÚ© روز ÙŠÚ©ÛŒ از بازجويان به سراغم آمد، تنها بازجويی بود Ú©Ù‡ او را ديدم. در ساير مواقع چشم بند داشتم. او سوال های بی ربطی از من پرسيد. وقتی جوابی نشنيد، سيلی ای به صورتم زد Ùˆ اسلØÙ‡ ای از روی کمر خود باز کرد Ùˆ بر سرم گذاشت Ùˆ Ú¯Ùت: «Ø¨Ù‡ سوال هايی Ú©Ù‡ از تو Ù…ÛŒ کنم جواب بده. من Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانم تو عضو پژاک هستي، تروريستي، ببين دختر تو Øر٠بزنی يا نه Ùرقی نمی کند ما خوشØاليم Ú©Ù‡ ÙŠÚ© عضو پژاک در دستانمان اسير است.»
در ÙŠÚ©ÛŒ از دÙعاتی Ú©Ù‡ دکتر برای درمان زخم هايم Ùˆ رسيدگی به وضعيتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتک ها در عالم خواب Ùˆ بيداری بودم. دکتر از بازجو خواست Ú©Ù‡ مرا به بيمارستان منتقل کنند. بازجو پرسيد: «Ú†Ø±Ø§ بايد به بيمارستان معالجه شود، مگر در اينجا معالجه نمی شود؟» دکتر Ú¯Ùت: «Ø¨Ø±Ø§ÛŒ معالجه نمی گويم، من در بيمارستان برای تان کاری Ù…ÛŒ کنم Ú©Ù‡ دختره مثل بلبل شروع به Øر٠زدن بکند» Ùردای آن روز مرا با چشم بند Ùˆ دستبند به بيمارستان بردند. دکتر مرا روی تخت خواباند Ùˆ آمپولی به من تزريق کردند. من گويی از خود بی خود شده بودم Ùˆ به هر آنچه را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پرسيدند، پاسخ Ù…ÛŒ دادم Ùˆ جواب هايی Ú©Ù‡ آنها Ù…ÛŒ خواستند را همانگونه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواستند به آنها Ù…ÛŒ دادم Ùˆ آنها هم از اين جريان Ùيلم Ù…ÛŒ گرÙتند. وقتی به خودم آمدم از آنها پرسيدم Ú©Ù‡ من کجا هستم Ùˆ Ùهميدم Ú©Ù‡ هنوز روی تخت بيمارستانم Ùˆ بعد از آن دوباره مرا به سلولم منتقل کردند.
ولی انگار برای بازجوها کاÙÛŒ نبود Ùˆ Ù…ÛŒ خواستند من بيشتر رنج بکشم. با پای زخمی سرپا Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ داشتند تا پاهايم کاملا ورم Ù…ÛŒ کرد Ùˆ بعد برايم يخ Ù…ÛŒ آوردند. شب ها تا ØµØ¨Ø ØµØ¯Ø§ÛŒ جيغ Ùˆ داد Ùˆ ناله Ùˆ گريه Ù…ÛŒ آمد Ùˆ من از شنيدن اين صداها عصبی Ù…ÛŒ شدم Ú©Ù‡ بعدها Ùهميدم اين صدا ضبط است Ùˆ به خاطر آن است Ú©Ù‡ من رنج های زيادی بکشم. يا ساعت ها در اتاق بازجويی Ùقط قطره قطره آب سرد روی سرم Ù…ÛŒ چکيد Ùˆ شب مرا به سلول باز Ù…ÛŒ گرداندند.
ÙŠÚ© روز با چشمان بسته روی صندلی نشسته بودم Ùˆ بازجويی Ù…ÛŒ شدم. بازجو سيگارش را روی دستم خاموش کرد Ùˆ يا ÙŠÚ© روز آنقدر پاهايم را با Ú©ÙØ´ های اش Ùشار داد Ú©Ù‡ ناخن هايم سياه شد Ùˆ اÙتاد يا اينکه تمام روز مرا در اتاق بازجويی سرپا Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ داشت Ùˆ بدون هيچ سوالي، Ùقط بازجويان Ù…ÛŒ نشستند Ùˆ جدول ØÙ„ Ù…ÛŒ کردند. خلاصه آنکه هر آنچه Ú©Ù‡ از دستشان برمی آمد را انجام دادند.
بعد از آن Ú©Ù‡ از بيمارستان بازگشتم تصميم گرÙتند Ú©Ù‡ مرا به Û²Û°Û¹ منتقل کنند. ولی به دليل وضعيت جسمی ام Ùˆ اينکه Øتا نمی توانستم راه بروم، بند Û²Û°Û¹ Øاضر به پذيرش من نشد Ùˆ ÙŠÚ© روز تمام با همان وضعيت، مرا دم در Û²Û°Û¹ نگاه داشتند تا سرانجام مرا به بهداری منتقل کردند.
ديگر، تÙاوت شب Ùˆ روز را درک نمی کردم. نمی دانم چند روز در بهداری عمومی اوين ماندم تا زخمهايم Ú©Ù…ÛŒ بهتر شد Ùˆ بعد به Û²Û°Û¹ منتقل شدم Ùˆ بازجويی ها در آنجا آغاز شد. بازجوهای Û²Û°Û¹ نيز تکنيک ها Ùˆ روش های خاص خود را داشتند Ùˆ به قول خودشان با سياست سرد Ùˆ گرم پيش Ù…ÛŒ رÙتند. ابتدا بازجويی خشن Ù…ÛŒ آمد Ùˆ مرا تØت Ùشار Ùˆ شکنجه Ùˆ تهديد قرار Ù…ÛŒ داد Ùˆ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت Ú©Ù‡ هيچ قانونی برای اش مهم نيست Ùˆ هر کاری بخواهد با من Ù…ÛŒ کنند Ùˆ � بعد بازجوی مهربان وارد Ù…ÛŒ شد Ùˆ از او خواهش Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ دست از اين کارها بردارد. به من سيگاری تعار٠می کرد Ùˆ بعد سوالات را تکرار Ù…ÛŒ کرد Ùˆ دوباره اين دور باطل شروع Ù…ÛŒ شد.
درمدتی Ú©Ù‡ در Û²Û°Û¹ بودم، به خصوص اوايل Ú©Ù‡ بازجويی داشتم، وقتی Ú©Ù‡ Øالم خوب نبود يا بينی ام خونريزی Ù…ÛŒ کرد، Ùقط در داخل سلول مسکنی به من تزريق Ù…ÛŒ کردند. Ú©Ù„ روز خواب بودم. مرا از سلول خارج نمی کردند يا به بهداری منتقل نمی کردند�
شيرين علم هولی
بند نسوان اوين
منبع: رهانا
20 اردیبهشت 1389 02:54
نظرخواهی چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 مقابله با تلاشهای جهموری اسلامی در Ùیلترینگ Ùˆ ایجاد پارازیت در امواج رادیو تلویزیون ها ٢٤.٠٣.٢٠١٠
سوم Ùروردین خبر برپائی کمیته ای تØت عنوان "آزادی جهانی اینترنت" اعلام شد. این کمیته را تعدادی از نمایندگان دمکرات Ùˆ جمهوریخواه آمریکا به منظور Øمایت از آزادی های آنلاین در ایران تشکیل داده اند. همزمان با این خبر، وزیران خارجه اتØادیه اروپا نیز در Ù¾ÛŒ نشستی Ú©Ù‡ در بروکسل داشتند ضمن هشدار به ایران، Ø·ÛŒ اطلاعیه ا قدام این کشور را در اختلال Ùˆ ایجاد پارازیت بر روی امواج رادیو تلویزیون ها Ù…Øکوم کردند. در این اطلاعیه ا تØادیه اروپا بر تصمیم قطعی خود برای جلوگیری از اقدامات ایران در این زمینه تاکید Ùˆ اعلام کرد Ú©Ù‡ در صورت ادامه این وضع درایران؛ تدابیر جدی اتخاذ خواهد کرد. بموجب تÙسیر برخی از خبرگزاری ها، از جمله تدابیر مورد اشاره جستجوی راه هائی است برای جلوگیری از ادامه استÙاده ایران ازشرکت "یوتل ست" است Ú©Ù‡ دو شبکه تلویزیونی مهم جمهوری اسلامی، یعنی"پرس تی ÙˆÛŒ" Ùˆ "العالم" از طریق خدمات ماهواره ای این شرکت پخش Ù…ÛŒ شوند Ùˆ بخش وسیعی از خاورمیانه عربی را پوشش Ù…ÛŒ دهند. پیش از این اخبار Ùˆ تصمیمات، روز شانزده مارس شیرین عبادی Øقوقدان Ùˆ برنده جایزه ØµÙ„Ø Ù†ÙˆØ¨Ù„ در پاریس در جمع خبرنگاران از کشورهای غربی انتقاد کرده بود Ú©Ù‡ با در مرکز توجه قرار دادن پرونده هسته ای ایران به نقض Øقوق بشر در ایران بی توجهی Ù…ÛŒ کنند. سخنان خانم عبادی در Øالی بیان شد Ú©Ù‡ روز 23 اسÙند روابط عمومی دادسرای عمومی Ùˆ انقلاب تهران اعلام کرده بود Ú©Ù‡ Û³Û° Ù†Ùر به اتهام شرکت در به اصطلاØ" شبکه های جنگ سایبری" بازداشت شده اند. در همین رابطه خبرگزاری دولتی Ùارس نوشت "پروژه بیثباتسازی سازمان سیا Ú©Ù‡ با اختصاص بودجه Û´Û°Û° میلیون دلاری کنگره آمریکا Ùˆ با دستور بوش ابلاغ Ùˆ عملیاتی شد، راهاندازی نوع جدیدی از جنگ اطلاعاتی موسوم به نبرد سایبری را با استÙاده از گروهکهای ضدانقلاب همچون مناÙقین، سلطنتطلبان،... Ùˆ گروههای موسوم به Øقوق بشر در دستور کار قرار داد ." پس از سخنان خانم عبادی Ùˆ پیش از تصمیمات جدید اتØادیه اروپا Ùˆ نمایندگان دمکرات Ùˆ جمهوریخواه امریکا، تلویزیون اینترنتی تازه تاسیس "وین .تی. ÙˆÛŒ" Ú©Ù‡ از واشنگتن برنامه پخش Ù…ÛŒ کند با من بعنوان روزنامه نگار Ùعال Øقوق بشر تماس گرÙته Ùˆ پیرامون سخنان خانم عبادی نظرم را پرسید. آنچه Ù…ÛŒ شنوید Øاصل این تماس تلویزیونی است. نظرخواهی
لطÙا Øجم Ùایلهای صوتی را سبکتر بÙرمائید تا ما نیز بتوانیم از شنیدنش برخوردار شویم.باتشکر واØترام Øسن
چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 گیرم به Ùال نیک بگیرم بهار را ١٩.٠٣.٢٠١٠Ú¯Ùتی غزل بگو! Ú†Ù‡ بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من برای غزل شور Ùˆ Øال کو؟ پر Ù…ÛŒ زند دلم به هوای غزل ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال Ú©Ùˆ ØŸ گیرم به Ùال نیک بگیرم بهار را چشم Ùˆ دلی برای تماشا Ùˆ Ùال Ú©Ùˆ ØŸ تقویم چار Ùصل دلم را ورق زدم آن برگ های سبز سر آغاز سال Ú©Ùˆ ØŸ رÙتیم Ùˆ پرسش دل ما بی جواب ماند Øال سوال Ùˆ Øوصله قیل Ùˆ قال Ú©Ùˆ ØŸ قیصر امینپور نظرخواهی
چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 نگاهی از خارج به درون جنبش زنان- 8 مارس ما در برلین نویسنده: شیرین Ùامیلی١٠.٠٣.٢٠١٠ دوسه Ù‡Ùته مانده به هشت مارس بود Ú©Ù‡ یکی از دوستان" انجمن زنان ایرانی- برلین" به من زنگ زد Ùˆ بعد از گله گذاری Ú©Ù‡ بی ÙˆÙا شدی Ùˆ پیدات نیست Ú¯Ùت میخواهیم به مناسبت هشت مارس امسال یک جمع Ú©ÙˆÚ†Ú© را دعوت کنیم Ùˆ با خودمان یک مراسم جمع Ùˆ جور Ùˆ صمیمی برگزار کنیم. Ú¯Ùتم خیلی خوب است. من هم اگر برلین باشم Ù…ÛŒ آیم. Ú¯Ùت: نشد! تو باید Øتما بیایی Ùˆ یک صØبتی هم داشته باشی. Ú¯Ùتم درباره چی؟ Ú¯Ùت جنبش زنان ایران. Ú¯Ùتم ببین اول این Ú©Ù‡ من اهل سخنرانی نیستم Ùˆ دوم اینکه جنبش زنان ایران موضوعی خیلی Ú©Ù„ÛŒ Ùˆ بزرگ است Ùˆ صØبت درباره آن به چند سمینار Ù…ÛŒ کشد! خلاصه چانه زنی شروع شد Ùˆ عاقبت من Ú¯Ùتم باشد ولی من Ø·Ø±Ø Ø¨ØØ« Ù…ÛŒ کنم Ùˆ چند نکته را Ú©Ù‡ بØØ« روز است Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کنم. چون Ùکر Ù…ÛŒ کنم در 10 تا 15 دقیقه بیشتر از این نمیشود Ú¯Ùت. تواÙÙ‚ کردیم Ùˆ تمام شد Ùˆ بالاخره هشت مارس رسید.
انجمن زنان ایرانی – برلین بیش از 15 سال است Ú©Ù‡ تشکیل شده Ùˆ ابتکارآن با چند تن از زنان Ùعال برلین بود Ùˆ از همان ابتدا من با آنها Ùعالیتم را شروع کردم Ú©Ù‡ در دوره هایی به دلیل تغییر Ù…ØÙ„ زندگی ام این رابطه قطع شد ولی این تماس Ùˆ همدلی بین ما باقی ماند. در این سالها عده ای هم آمدند Ùˆ رÙتند Ùˆ عده ای هم همیشه ماندند. Øالا شاید در Ùرصتی دیگر بیشتر از انجمن بگویم. به هرØال عصر هشت مارس در یکی از رستوران های میدان اشتوتگارد برلین جمع شدیم . سالنی را در اختیار ما گذاشته بودند Ùˆ یکی یکی خانم ها آمدند Ùˆ وقتی جمع کامل شد منهم صØبت هایم را شروع کرم. ولی قبلش برای گرم شدن جمع Ú¯Ùتم: راستش امروز من یک هدیه خوب گرÙتم. همه پرسیدند چی؟ Ú¯Ùتم امسال هشت مارس هیچ گلی، کارت تبریکی Ùˆ یا هدیه ای نه از پسر Ùˆ نه از شوهر (سابق) نگرÙتم. پسرم Ú©Ù‡ سرش به زندگی تازه با دوست دخترش Ùˆ کارهای دیگرش مشغول است, آن دیگری هم Ú©Ù‡ دیگر در برلین نیست. به همین دلیل با چت Ùˆ تلÙÙ† Ùˆ ایمیل تبریک های هشت مارس را از آنها Ùˆ بعضی دوستان گرÙتم. همین . راستش Ú©Ù…ÛŒ دلخور بودم Ú©Ù‡ سوار ماشین شدم بیام اینجا Ùˆ رادیو را باز کردم Ùˆ دیدم آهنگ پسرم دارد پخش میشود Ùˆ یک دÙعه از خوشØالی از جا پریدم Ùˆ Ú¯Ùتم بیا شیرین هدیه از این بهتر؟ ...Ùˆ بعد هم (Ø·Ø±Ø Ø¨Øثم) را شروع کردم . Ú©Ù‡ در زیر Ù…ÛŒ خوانید. اما بعد از ØرÙهای من یک Ùیلم هجده دقیقه ای از منیژه Øکمت نشان داده شد Ú©Ù‡ درباره Ùعالیت انجیو های زنان در ایران بود Ú©Ù‡ خیلی زیبا Ùˆ به جا بود. بعد هم خبرهای تازه را درباره راه اÙتادن دوسایت زنان به مناسبت هشت مارس در ایران Ùˆ مراسم هشت مارس در ایران Ùˆ غیره Ùˆ بعد هم شامی Ùˆ Ú¯Ù¾ÛŒ Ùˆ Ú©Ù…ÛŒ هم ترنمی ... Ùˆ شد مراسمی بسیار صمیمی Ùˆ دلچسب. ÙˆØالا این هم آنچه Ú©Ù‡ من در این جمع Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù…: قبل از هرچیز باید در آغاز این بØØ« یاد بکنیم از زنان Ùˆ مردانی از طی٠های مختل٠Ùکری Ùˆ عقیدتی Ú©Ù‡ در زندان هستند Ùˆ آرزو کنیم Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ زودتر درهای زندانها باز شود Ùˆ به آغوش آزادی باز گردند. هشت مارس است. امیدوار باشیم Ú©Ù‡ در سال های آینده در این روز دیگر هیچکدام از زنان میهن ما در زندان نباشند. زنان ایران امسال هشت مارس را در شرایطی متÙاوت برگزار Ù…ÛŒ کنند. گرچه Øکومت امکان برگزاری وسیع روزجهانی زن را از آنها سلب کرد، ولی در مقایسه با سه دهه پیش Ú©Ù‡ بخش های Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ از جامعه زنان ایران این روز را Ù…ÛŒ شناختند؛ امروز برای بسیاری ازآنها هشت مارس به عنوان روز جهانی زن شناخته شده است. Ùˆ این Øاصل کوشش Ùعالان جنبش زنان است Ú©Ù‡ این آگاهی Ùˆ Øساسیت را در میان قشرهای مختل٠جامعه، بویژه قشر متوسط جامعه گسترش دادند Ùˆ این خود یک پیروزی بزرگ است. از این جهت پیروزی بزرگ است Ú©Ù‡ خبرگزاری ایلنا بمناسبت "هشت مارس" گزارشی از وضعیت زنان در سال گذشته میدهد. Øتی موضع گیری بعضی از اقتدارگرایان در برابر روز زن نشان از گسترش Ùˆ اهمیت Ùˆ اعتبار این روز در میان قشرهای مختل٠دارد. البته آنها نگران اند. نگران از این Ú©Ù‡ زنان مذهبی Ùˆ سکولار دینی در کنار زنان دگراندیش برای برگزاری هر چند Ù…Øدود جشن هشت مارس قرار گرÙته اند. در تهران مراسمی با Øضور زهرا رهنورد، مینو مرتاضی، شهلا لاهیجی، Ùاطمه راکعی، نوشین اØمدی خراسانی، منصوره شجاعی، Ùرزانه طاهری، نسرین ستوده، Ùریده ماشینی، Ùاطمه گوارایی، شهلا Ùروزان Ùر، پرستو سرمدی، مرضیه آذراÙزا، Ùˆ تعدادی دیگر از Ùعالان جنبش زنان Ùˆ خانواده های زندانیان وقایع اخیر برگزار شد Ú©Ù‡ Ùعالان جنبش زنان آن را " گردهمایی سبز به مناسبت 8 مارس" نامیدند Ùˆ قطعنامه ای صادر کردند Ú©Ù‡ از جمله خواستار الØاق ایران به کنوانسیون رÙع هرگونه تبعیض علیه زنان شده است. من میخواهم در این بØØ« دونکته را Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ù†Ù…. یکی آنکه Ú†Ù‡ شد Ú©Ù‡ جنبش زنان به اینجا رسید Ùˆ یا Ú†Ù‡ ویژگی هایی این جنبش دارد Ú©Ù‡ تا این Øد آن را در Ø³Ø·Ø Ø®Ø§ÙˆØ±Ù…ÛŒØ§Ù†Ù‡ Ùˆ Øتی جهان Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ Ùˆ اعتبار بخشیده Ùˆ دیگر اینکه خیلی کوتاه ببینیم رابطه جنبش زنان با جنبش سبز چیست؟ اولین تظاهرات سه روزه زنان پس از انقلاب؛ یعنی 31 سال پیش علیه Øجاب اجباری اگر نتوانست به نتیجه ای برسد, ولی تاثیر مهمی Ú©Ù‡ در ذهن زنان آگاه داشت این بود Ú©Ù‡ میشود اعتراض کرد Ùˆ میشود با هم همصدا Ùˆ همقدم شد. اما باید خواست Ùˆ یا خواست هایمان عام باشد. امروز پس از سه دهه این اتÙاق اÙتاده است Ùˆ در هر قدم زنان با اÙکار Ùˆ عقاید مختل٠به هم نزدیک ترشده اند. Ú†Ù‡ بسا همان زنانی Ú©Ù‡ آن روز زنان معترض را هو کرده بودند؛ بعدا با تلاش Ùˆ کوشش Ùعالان جنبش زنان متوجه شده اند Ú©Ù‡ Øجاب اجباری اولین اقدام Øکومت برای مقاومت در مقابل زنان بوده، زیرا Ú©Ù‡ در دومین قدم قانون Øضانت از Ùرزند را Ú©Ù‡ یکی از قوانین مترقی بود تغییر داد Ùˆ بتدریج در گام های بعدی با وضع قوانین Ùˆ اظهار نظرها عملا از سویی Ù…Øدویت ها را علیه زنان اÙزایش داد Ùˆ از سوی دیگر نا آگاهانه نقش مثبتی در بیداری توده های مردم Ùˆ بویژه زنان ایجاد کرد Ú©Ù‡ موجب از بین رÙتن Ùاصله Ùˆ خط Ú©Ø´ÛŒ های مذهبی Ùˆ غیر مذهبی در میان انها شد. نکته مهم دیگر ورود زنان به بازار کار Ùˆ دانشگاه بود Ú©Ù‡ در بالا رÙتن میزان آگاهی Ùˆ نزدیک شدن زنان به هم نقش عمده ای ایÙا کرد. با آغاز جنگ هشت ساله Ùˆ رÙتن مردان به جبهه های جنگ Øکومت به کار زنان در بخش های تولیدی Ùˆ خدمات نیازمند بود. زنان Ú©Ù‡ برای ورود به کار درها به رویشان باز بود از این Ùرصت بهره جسته Ùˆ با ورود به بازار کار آگاهی آنها از اجØا٠و تبعیضی Ú©Ù‡ علیه زنان در جامعه وجو دارد اÙزایش یاÙت. من دراین زمینه Ùقط در چند عرصه کاری به آمارها مراجعه Ù…ÛŒ کنم چون هم وقت Ú©Ù… است Ùˆ هم طولانی بودن آن خسته کننده Ù…ÛŒ شود. تا آخر شهریور ماه سال جاری میزان روزنامه نگاران در سراسر ایران 8044 برآورد شده است Ú©Ù‡ از این تعداد 3450 تن زن هستند. آمار اساتید زن Ùˆ کادر آموزشی مراکز عالی نسبت به سه دهه قبل اÙزایش 5 تا 6 درصدی داشته است. در Øال Øاضر 15 هزار Ùˆ 500 تن از استادان Ùˆ کادر مراکز اموزشی زنان هستند. 173 زن به عنوان استاد Ùˆ عضو هیئت علمی دانشگاهها Ùعالیت دارند. تعداد زنان کارمند Ùقط در ده سال گذشته ده در صد اÙزایش یاÙته است. پس تاکنون از اÙزایش Øضور زنان در دانشگاهها (به میزان بیش از 60 درصد) Ùˆ بازار کار به عنوان زمینه ای برای رشد آگاهی زنان یاد کردیم. Øال Ù…ÛŒ رسیم به اتÙاقی Ú©Ù‡ در یک دهه گذشته روی داد Ú©Ù‡ تØولی دیگری در زندگی زنان بود. در دوران Øکومت Ù…Øمد خاتمی Ú©Ù‡ دوران موسوم به اصلاØات است، به دلیل Ùضایی Ú©Ù‡ در ایران ایجاد شد سازمان های غیر دولتی Ùˆ یا انجیو ها در کشور Ùعال شدند Ùˆ Ùرصتی به زنان داده شد Ú©Ù‡ با شرکت در آن Ùˆ Øتی راه اندازی انجیوهای مختل٠Ùعالیت های گسترده ای در میان اقشار متوسط Ùˆ Ùقیر جامعه داشته باشند. برخی از این انجیو ها در دوره چهار ساله دولت خاتمی از نظر مالی هم تا Øدودی تامین شدند Ùˆ زنان از یک امکانات مالی هر چند ناچیز Ùˆ Ùضا برای کار برخوردارشدند. گرچه تعداد زیادی از این انجیو ها بعد از روی کار آمدن دولت اØمدی نژاد تعطیل شدند، اما در همان دور کوتاه Ùعالیت بذری کاشته شد Ú©Ù‡ بعد ها درو Ù…ÛŒ شود. بذر خود آگاهی Ùˆ توانمندی زنان در جامعه. نگاهی کوتاه به برخی از عوامل مهم در نزدیک شدن زنان به هم داشتم تا به این نکته برسم Ú©Ù‡ چگونه Ùعالان جنبش زنان در نزدیک به ده سال گذشته از همه امکانات Ù…Øدود مادی Ùˆ معنوی خود بهره گرÙته Ùˆ توانستند جنبش زنان را به یکی از جنبش های مدنی گسترده تر نسبت به دیگر جنبش ها از جمله جنبش دانشجویی Ùˆ کارگری Ùˆ هویت طلبی Ùˆ غیره تبدیل کنند. تشکیل انجیو ها یا سازمان های غیر دولتی، یک امکان مادی بود Ùˆ هر جنبش اجتماعی برای تعمیق Ùˆ تبلیغ به آن نیاز دارد. اما این تنها کاÙÛŒ نیست. شناخت زمان مناسب برای عمل Ùˆ تعهد امکان دیگری بود Ú©Ù‡ جنبش زنان به آن نیاز داشت. یعنی زمان لازم برای بسیج زنان به تظاهرات Ùˆ آمادگی برای Ùدا کاری Ùˆ Øتی پیگرد بازداشت Ùˆ زندان. در طول چند سال اخیر ما شاهد آن بودیم Ú©Ù‡ وقتی زنان برای تجمع به عنوان مثال در پارک دانشجو Ùˆ یا در مقابل دادگاهی Ú©Ù‡ برای Ù…Øاکمه Ùعالان جنبش زنان تشکیل شده؛ چگونه با هشیاری Ùˆ با شناخت از زمان مناسب برای عمل استÙاده کردند Ùˆ بعد هم دیدیم Ú©Ù‡ چگونه کتک خوردند Ùˆ بازداشت شدند Ùˆ زندان رÙتند . زنانی با عقاید Ùˆ اÙکار مختل٠و مذهبی Ùˆ غیر مذهبی. یک نکته دیگررا هم Ú©Ù‡ از ویژگی جنبش زنان ایران است Ùˆ آن استÙاده زنان از تجربه ها Ùˆ توانائی های یکدیگر است. امروز ما در جنبش زنان شاهد آن هستیم Ú©Ù‡ نسل جوان Ú©Ù‡ Ùرزندان ما هستند توانمند های خود را در کنار تجربه های مادران خودشان قرار میدهند Ùˆ با هم عمل Ù…ÛŒ کنند. به همین دلیل هم هست Ú©Ù‡ ما گاه شاهد بازداشت مادران Ùˆ دختران در کنار هم بوده ایم. نسل جوان این توانائی را دارد Ú©Ù‡ به دنیای مجازی سریع تر به اخبار Ùˆ اطلاعات Ùˆ آگاهی ها دسترسی پیدا کند Ùˆ به عنوان مثال اخبار Ùˆ اطلاعات را از طریق اینترنت ورسانه های مجازی همچون Ùیس بوک Ùˆ تویتر در اختیار عموم قرار دهد Ùˆ از سوی دیگر نسل قدیمی تر به میان مادران Ùرزند از دست داده Ù…ÛŒ رود Ùˆ جمع مادران عزادار را گسترش میدهد. امروز درمیان مادرانی Ú©Ù‡ در وقایع اخیر شهید داده اند؛ ما مادر ندا آقاسلطان را داریم, مادر ترانه موسوی را هم داریم. مادر سهراب اعرابی Ùˆ مادر Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ø§Ù…ÛŒÙ†ÛŒ را داریم. امروز ما علاوه بر زنان Øقوقدان Ùˆ روزنامه نگار Ùˆ استاد Ú©Ù‡ جوائزی هم به آنها تعلق گرÙته زنانی مذهبی همچون خانم ها همت Ùˆ باکری را داریم Ú©Ù‡ Ùرزندان خود را در جنگ از دست داده اند اما در جریان رویداد های اخیربه آنها هم بی Øرمتی شد چون از موسوی Øمایت کرده بودند . من در اینجا این خبر را Ú©Ù‡ این روزها در سایت ها دیدم برای شما بگویم. چند شب پیش مراسم سالگرد شهادت Øمید باکری بوده Ùˆ جمعی از پاسداران Ùˆ کسانی Ú©Ù‡ با او در جبهه بودند به خانه خانم باکری همسر او Ù…ÛŒ روند. البته اقای موسوی هم Ù…ÛŒ رود Ùˆ خلاصه Øسین علائی از سران ارشد سپاه هم Ú©Ù‡ در جنگ عراق با Øمید باکری بوده به آنجا میرود Ùˆ صØبتی هم Ù…ÛŒ کند. در پایان همسر شهید باکری Ù…ÛŒ رود پیش Øسین علائی Ùˆ با بغض به او میگوید: آقای علائی کجای کار را اشتباه کردیم Ú©Ù‡ به اینجا رسیدیم؟ چرا اینجوری شد؟ آقای علائی بهشون بگو Ú©Ù‡ ما خسته شدیم ØرÙهای Øمید رو براشون بزن بگو ما دیگه واقعا خسته ایم ووقتی با بغض گلویش را میگیرد Ùˆ نمی تواند Øر٠بزند همسر یکی دیگر از شهدا بنام خانم همت به Ú©Ù…Ú© میاید Ùˆ میگوید آقای علائی به ایشون(بهشون) بگو Ú©Ù‡ روز قیامت جلوی همشون رو Ù…ÛŒ گیریم.همشون! (اشاره به رهبر) این درد Ùˆ نارضایتی زنانی معتقد Ùˆ مذهبی است Ú©Ù‡ میدانند Ù…ÛŒ شود اعتراض کرد به Øکومتی Ú©Ù‡ از آن Øمایت کرده Ùˆ برای آن شهید داده اند. این نشان میدهد Ú©Ù‡ زیر بنای جنبش زنان Ù…ØÚ©Ù… است Ùˆ تمام تلاش زنان این است Ú©Ù‡ پیوندها قوی تر باشد Ùˆ همه این ها نشان میدهد Ú©Ù‡ جنبش زنان دارای آن مشخصات Ùˆ مولÙÙ‡ های لازم هست Ú©Ù‡ بتوان از آن به عنوان یک جنبش اجتماعی مبتنی بر تعاری٠جامعه شناسی سخن Ú¯Ùت Ùˆ این همان نکته ای است Ú©Ù‡ موجب شناسائی Ùˆ اعتبار جنبش زنان در منطقه Ùˆ جهان شده است. در اینجا میخواهم به نکته دیگری به پردازم Ùˆ آن رابطه جنبش سبز به عنوان یک جنبش بزرگ با جنبش زنان به عنوان یک جنبش Ú©ÙˆÚ†Ú© اجتماعی است. یکی از مهم ترین Ùعالیت های زنان در سالهای اخیر تشکیل کمپین یک میلیون امضا Ùˆ کمپین های دیگری همچون کمپین علیه سنگسار Ùˆ... در آخرین اقدام تشکیل ائتلا٠یا همگرایی جنبش زنان در انتخابات بود Ú©Ù‡ تمام این کمپین ها Ùˆ ائتلا٠ها مطالبه Ù…Øور بودند. یعنی با یک یا چند خواست مشخص Ùˆ عام به صØنه آمدند. بزرگترین Ùˆ Ùعالترین آنها کمپین یک میلیون امضا بود Ú©Ù‡ توانست به Ø´Ú©Ù„ اÙÙ‚ÛŒ یعنی بصورت شبکه ای Ùˆ چند مرکزی Ùˆ به طور گسترده Ùعالیت کند Ùˆ در جریان این Ùعالیت زنان را با Øقوق خود آشنا سازد Ùˆ خواست برابری Ùˆ رÙع تیعیض را به میان مردم ببرد Ùˆ در دوره ای هم جانانه درخشید؛ گرچه هزینه سنگینی پرداخت Ùˆ هنوز هم پرونده هایی در دادگاه ها باز است Ùˆ هنوز هم پیگرد Ùˆ بازداشت ادامه دارد. بزرگترین ویژگی این کمپین در این بود Ú©Ù‡ خود را به Ø´Ú©Ù„ یک Øرکت مدنی Ùˆ مطالبه Ù…Øور ØÙظ کرد Ùˆ با اینکه بارها بØØ« Ùˆ توصیه شد Ú©Ù‡ کمپین باید رهبر داشته باشد, Ùعالان با هشیاری آن را نپذیرÙتند Ùˆ بدون تمرکز واØد Ùˆ بصورت چند رهبری به Ùعالیت خود ادامه دادند. در مورد دیگر کمپین ها Ùˆ ائتلا٠ها ÛŒ زنان هم وضع به همین ترتیب بود. من این نظر را Ú©Ù‡ رابطه جنبش زنان با جنبش سبز رابطه ای تاثیر گذار بوده نظری واقعی میدانم Ùˆ چون جنبش سبز هم مثل هر جنبش اجتماعی دارای اÙت Ùˆ خیزهایی است معتقدم در جریان تعمیق Ùˆ گسترش خود خواست های زنان بیشتر در آن راه خواهد یاÙت Ùˆ "گردهمایی سبز جمعی از Ùعالان جنبش زنان در هشت مارس" را بعنوان گامی در این مسیر به Ùال نیک Ù…ÛŒ گیرم.
نظرخواهی
Eftekhare ma Iranian be shoma azizan ra Arezoomandim. Bande be noobeye khod Rooze Jahani zan ra be shoma va jamehye Zanan Irani Tabrik mighooyam Va omidvaram ba talash va Mobareze betavanim kh Hooghooghe be Hagheye Zanane Irani ra be dast biyavarim Moscow :Mahmood چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821 قتل زن جوان ورامینی با Øكم خانوادگی ٢١.٠٢.٢٠١٠سایت همصدا: Øكم قتل زن جوان كه در دادگاه خانوادگي Ù…Øكوم به مرگ شده بود، به دست اعضاي خانوادهاش اجرا شد. يكشنبه گذشته پسر 19 سالهاي با صداي لرزان، مأموران پليس ورامين را از قتل خواهرش در خانهشان مطلع كرد.پس از اين تماس كارآگاهان اداره مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي همراه قاضي «Ø´Ø§Ù‡Ø¨Ø¯Ø§ØºÙŠ» راهي Ù…ØÙ„ جنايت در يكي از روستاهاي اطرا٠ورامين شدند.بررسي جسد «Ùريبا» -20ساله- Øاكي از آن بود كه زن جوان Ø®ÙÙ‡ شده است.كارآگاهان سپس به تØقيق از دو برادر مقتول به نامهاي «Ø´Ù‡Ø±ÙˆØ²» Ùˆ «Ø¨Ù‡Ø±Ø§Ù…» پرداختند كه آنها نيز در نخستين بازجوييها به جنايت اعترا٠كردند.«Ø¨Ù‡Ø±Ø§Ù…» -19 ساله- Ú¯Ùت: «Øدود 10 ماه قبل پسر همسايه به خواستگاري «Ùريبا» آمد Ùˆ آنها با هم ازدواج كردند. سه روز پيش مادرشوهر «Ùريبا» با ما تماس گرÙت Ùˆ مدعي شد پسر غريبهاي به طور مخÙيانه وارد خانه خواهرم شده است كه خيلي سريع خودمان را به آنجا رسانديم. «Ùريبا» نيز با ديدن ما شوكه شده Ùˆ منكر Øضور غريبهاي در خانه بود. اما به خاطر اين كه به رÙتار خواهرم مشكوك شده بوديم به بازرسي خانه پرداخته Ùˆ پسر غريبه را در بالكن خانه ياÙتيم. هنگام درگيري با پسر ناشناس «Ùريبا» از آنجا گريخت. در جستوجوي او بوديم كه پسر غريبه هم Ùرار كرد.سرانجام شامگاه ديروز خواهرمان را در خانه يكي از دوستانش ياÙته Ùˆ با زور او را به خانهمان آورديم.پسر جنايتكار ادامه داد: پس از تشكيل جلسه خانوادگي قرار شد براي ØÙظ آبرو «Ùريبا» را بكشيم.براي اين كه كسي متوجه ماجرا نشود تصميم گرÙتيم او را با سم بكشيم Ùˆ مرگش را خودكشي نشان دهيم. اما اين نقشه نگرÙت Ùˆ خواهرمان با سم كشته نشد. به همين خاطر، به همراه برادرم Ø®Ùهاش كرديم.پس از اعتراÙهاي دوبرادر جنايتكار، با دستور قاضي جنايي «Ù¾ÙŠØ´ÙˆØ§» متهمان صØنه قتل خواهرشان را بازسازي كرده Ùˆ با قرار قانوني روانه زندان شدند. نظرخواهی
از رنج ایرانی بودن در Øالت مرگ هستم.
مگه کسی به شوهر بقیه هم خیانت می کنه جانی آدم کش
چاپ کنید برای دوستان خود بفرستید 14976 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 814 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 816 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 817 Notice: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 819 Notice: Undefined index: id in /var/www/clients/client15/web41/web/templates/funcs.php on line 821
|
|