خانه خبرها وگزارشهاویژه تهیه دلنوشته ها لينک تماس درباره سايت جستجو
lupe

کاوه اهنگری :کردستان قتل عام می شود اما تهران تکان نمی خورد

١٩.٠٣.٢٠١١

منبع: خبرهاوگزارشها

اینجا بشنوید
Download MP3

کاوه اهنگری

روز سه شنبه 13 مارس همزمان با برگزاری شانزدهمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، یک کنفرانس جانبی از سوی کارزار نقض حقوق بشر در ایران درباره نقض حقوق اقلیت های قومی و ملی در ایران برگزارشد.

یکی از سخنرانان این نشست، آقای کاوه آهنگری از حزب دمکرات کردستان بود که صحبت های او مورد توجه شرکت کندگان قرار گرفت .

متن صحبت های آقای آهنگری را می توانید بخوانید یا بشنوید.

من فکر می کنم علت نقض حقوق بشر در ایران تنها این نیست که رژیم حاکم بر ایران جمهوری اسلامی است، بلکه به این دلیل نیز هست که من کرد هستم دیگری ترک و آن یکی بلوچ یا عرب، یکی زن است و دیگری بهایی و نامسلمان.

یعنی غیر از ماهیت فکری این نظام، وجود تنوع در ایران خود یکی از عوامل اصلی نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی است. اما چرا نقض حقوق بشر به این راحتی انجام می شود و قسمتی از آن قانونی است؟

وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی را نگاه می کنیم، فرم سیاسی و ساختار این پیمان اجتماعی به صورت اتوماتیک و در ذات خود نقض حقوق بشر دارد. چون این ساختار سیاسی و فرم حقوقی متناسب با واقعیت اجتماعی و بسترهای فرهنگی- اجتماعی ایران نوشته نشده است.

به عنوان مثال وقتی یک اهل تسنن نمی تواند رئیس جمهور شود، خودش نقض حقوق بشر آشکار است و لازم نیست دیگر فلسفه بیاوریم. خوب شاید بپرسید رئیس جمهور نمی تواند کرد سنی باشد، اما رئیس مجلس و وزیر و معاون وزیر چه؟

در مجلس ششم بعد از این که اصلاحات شروع شد و کمی گشایش به وجود آمد، شادروان مهندس ادب نماینده مردم سنندج یک قانون نوشته شده توسط شورای امنیت ملی را علنی کرد که خارج از قانون اساسی در آن شورا تصویب شده بود مبنی بر این که هیچ کرد و سنی نمی تواند وزیر وزارتخانه ها، معاون وزیر، رئیس مجلس، عضو هیئت رئیسه مجلس و رئیس سازمان های سراسری مانند سازمان برنامه و بودجه یا سازمان صنایع باشد و همچنین صاحب پست های کلیدی نظامی و امنیتی. در واقع این قانون خارج از قانون اساسی نوشته شده اما منتشر نشده است.

اما این که چه باید انجام دهیم تا از نقض حقوق بشر نجات پیدا کنیم؟

من فکر می کنم جمهوری اسلامی برای همه شناخته شده است و لزومی ندارد من اینجا اثبات کنم که باید از جمهوری اسلامی گذر کنیم. جهان هم به این نتیجه رسیده که جمهوری اسلامی لیاقت و شایستگی حیات در نظام سیاسی جهان را ندارد.

من اینجا از جمهوری اسلامی گذر Ù…ÛŒ کنم اما آیا ما ایرانی ها Ù…ÛŒ توانیم بعد از جمهوری اسلامی هر 30 ماده منشورحقوق بشر را به تمامی Ùˆ به درستی اجرا کنیم؟ به باور من «Ù†Ù…ÛŒ توانیم».

ما حداقل در دو بعد مشکل داریم، یکی حقوق ملیت هاست و دیگر حقوق زنان. کاری به رژیم های قبلی ندارم، ولی جمهوری اسلامی در این 32 سال کاری کرده که ما از هم بیگانه باشیم. وقتی یکدیگر را نشناختیم و نسبت به حقوق و نیازهای هم نیز شناخت نداریم، پس شیوه برخورد و فکر کردن و نوع نگاهمان نابرابر خواهد بود نسبت به غیر خودمان.

نظام جمهوری اسلامی توانسته فلسفه خودی و غیر خودی را به صورت علنی بین ما نهادینه کند و حتی در ذهنیت ما توانسته رخنه کرده و روی این موضوع کار کند. ما فعال حقوق بشر سرشناس در جهان داریم اما در کنفرانس مطبوعاتی که در بروکسل برایش ترتیب داده بودند و با آقای دکتر کریم لاهیجی آمده بودند، یک ساعت فقط در مورد خانم نسرین ستوده صحبت می کند در حالی که دو روز قبل از آن حبیب الله گلپری پور در ایران حکم اعدام می گیرد، اما او لب از لب در مورد این فرد سیاسی باز نمی کند.

دوستان! حقوق سیاسی همان حقوق بشر است، این طور نیست که بعضی ها فکر می کنند فقط فعال حقوق بشر هستند. هر 30 ماده منشور حقوق بشر عین سیاست است. چه کسی باید حقوق بشر را در آینده در ایران پیاده کند؟ دولت. چه کسی وظیفه دارد بر آن نظارت کند؟ فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی. ولی دولت موظف است پس به سیاست مربوط است.

می خواهم به موردی اشاره کنم که جای افتخار است برای ایران. چند صد سال پیش در قرن هفتم هجری یک ایرانی اندیشه مدرن ارگانیک را به دنیا عرضه کرد. این که می گوید بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار.

این اندیشه مدرن ارگانیک امروزی است که اروپا و غرب بر مبنای آن بنا نهاده شد. عین اندیشه ماشینی است یعنی ما درعین این که از هم جدا هستیم و عناصری که در مجموعه هستی دارای کارکرد مستقل هستیم، اما درعین حال به هم وابسته و پیوسته هستیم. پس اگر انسانی را دربلوچستان اعدام کردند نباید در تهران با خیال راحت نشست و چای خورد، چون به هستی و هویت تو توهین شده است.

رژیم ثابت کرده در کردستان اعدام می کند تا تهران را خفه کند، اگر نمی تواند یا نمی خواهد یا به هر دلیل دیگری میزان قتل و اعدامی که در کردستان اجرا می کند در مشهد یا اصفهان اجرا نمی کند ( اعدام های سیاسی را می گویم). توهین به زبان ترکی، توهین به تمدن ایرانی است چون هزار سال است ترک ایران را اداره می کند. یا چهار زن کرد در یک روز خودسوزی کردند اما یک نفر در ایران تکان نخورد، چه دولتمرد و چه مردم. هیچکس نیامد یک جلسه علمی بگذارد، آخر چهار مادر در یک روز خودسوزی کنند یک فاجعه است.

خیلی ها به همزیستی مسالمت آمیز معتقدند ولی من اعتقادی ندارم، یعنی معتقدم ولی می گویم چنین چیزی وجود ندارد. تو که در اصفهان متنعم هستی، هموطن بلوچت آب ندارد بخورد، این چه نوع همزیستی مسالمت آمیز است؟

مردم آمریکا با مردم عراق احساس همزیستی مسالمت آمیز دارند. وقتی جورج بوش می خواست به عراق حمله کند مردم آمریکا علیه بوش به خیابان آمدند و گفتند ما جنگ نمی خواهیم و تو حق نداری به عراق حمله کنی. در حالی که کردستان قتل عام می شود اما تهران تکان نمی خورد.

خمینی سال 58 حکم جهاد می دهد. آخر علیه چه کسی؟ اینجا کافر کیست؟ حکم جهاد یک حکم فقهی اسلامی است، اما کافر اینجا کیست؟ و چرا تبریز سکوت کرد؟ بحث من این نیست که اینجا همدیگر را محکوم کنیم، می خواهم بر اساس ایده ارگانیک سعدی پیش بروم. ما به هم مربوطیم و جدای از هم نمی توانیم آزاد باشیم، نمی توانیم مرفه باشیم. یک انسان عاقل امروزی وقتی یک ساختمان گران قیمت درست می کند به امنیت و پایداری این ساختمان هم باید فکر کند. فقر من فقر شما است، ضجر شما ضجر من است.

بیایید بر اساس این اندیشه ارگانیک پیش برویم که در عین حال که از هم جداییم و متفاوت ولی به هم مربوطیم. اگر بر این اساس کار کنیم و مبنای دیگر ما منشور حقوق بشر باشد، البته نمی گویم ایران مدینه فاضله خواهد شد اما مجبور نخواهیم شد زیر پایه شکسته این صندلی گلویمان را پاره کنیم. آن موقع در داخل ایران و با آزادی کامل همه با هم برای بهتر کردن سطح زندگی کار می کنیم.

زنان سوئد به عنوان یک کشور پیشرفته وضعیت ایده آلی ندارند ولی درحرکت هستند و همین حرکت برای من مهم است.

آخرین نکته ای که می خواهم بگویم این که در مقابله با جمهوری اسلامی چه باید بکنیم؟

یکی از نزدیک ترین راه های به چالش کشیدن جمهوری اسلامی و برملا کردن این نظام در حال حاضر، دفاع از محمدصدیق کبودوند به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل است. برنده شدن این انسان کاملا حقوق بشری بدون هیچگونه تعلق حزبی می تواند بار دیگر جمهوری اسلامی را در سطح بین الملل به چالش بکشد و برملا کند. به امید آن روز.

نظرخواهی

نام
ایمیل
متن
وب سایت تهیه از انعکاس نظر هایی که به فرد یا افرادی توهین شده باشد وپیام هایی که آدرس فرستنده مشخص نیست، معذور است

چاپ کنید    برای دوستان خود بفرستید

14284